هاناهانا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

هانا ملوسک ما

5 موردی که نباید به بچه ها گفت

  والدین باید به نحوه رفتار و ارتباط خود با فرزندانشان توجه بیشتری نشان بدهند. آنها باید در انتخاب کلمات و نحوه بیان آنها دقت کنند و بدانند حرف هایشان مستقیم روی فرزندان تاثیر می گذارد. یک جمله ساده ناامیدکننده از سوی والدین می تواند ذهن کودک را مدت ها درگیر کرده و او را سرخورده کند. این نکته را در ذهن داشته باشید که واژگانی که آزاردهنده هستند هرگز از ذهن پاک نمی شوند و جبران آن سخت است. درست است که گاهی مشکلات زندگی باعث می شود کنترل اعصاب خود را از دست بدهید و به رفتار و کلماتی که بر زبان می آورید توجه نداشته باشید اما سعی کنید هوشیارانه و با شکیبایی با فرزندان خود رفتار کنید. گاهی ساکت ماندن بهتر از گفتن یک کلمه ی...
15 مرداد 1391

واقعا خدا عادل است؟

زنى به حضور حضرت داوود (علیه السلام ) آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ داوود (علیه السلام ) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند . سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟ زن گفت : من بیوه زن هستم و سه دختر دارم ، با دستم، ریسندگى مى کنم ، دیروزشال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم، تا بفروشم، و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد، و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم.   هنوز سخن زن تمام نشده بود، در خانه داوود را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خان...
15 مرداد 1391

منحنی رشد کودک خود را بشناسید

  تمام کودکان کارت رشدی دارند که پزشک و مادر به کمک آن می‌توانند رشد وزنی و قدی کودک را بررسی کنند. گاهی نمودار وزنی کودکان به خوبی صعودی بالا می‌رود، اما گاهی پیش می‌آید که نمودار، افقی یا رو به پایین است. به کارت رشد فرزندتان نگاهی بیندازید و  ادامه مطلب را تا انتها بخوانید...   توقف رشد گاهی طبیعی است! 2 ماه پیش برای چکاپ فرزندم به متخصص کودکان مراجعه کرده بودم. پزشک گفت که رشد وزنی پسرم بسیار عالی است و نمودارش صعودی بالا می‌رود. اما این بار که مراجعه کردم وزن او هیچ تغییری نکرده  و حتی 100 گرم از وزن قبلی پایین‌تر آمده بود! تعجب کردم و نگران شدم. به خو...
11 مرداد 1391

یه معاینه دیگه در ماه نهم

سلام هانا خانومی: خوبی دخترم؟ الان از پیش دکتر اومدم.دیگه خسته شدم از دکتر رفتن. همش امیدوار بودم که این بار دفعه آخر باشه  که میرم معاینه. دکتر گفت سر دخترت هنوز نیومده توی لگن. آخه تو چقدر ناز داری دختر؟ نمی خوای تشریف بیاری؟ من که  هر روز دارم می رم پیاده روی اونم روزی ٢ ساعت. چی باید برات بگیرم تا رضایت بدی بیای؟ دعای نادعلی رو هم که برات خوندم . دخترم  تو این ٨ روز باقی مونده بیا پایین تو رو خدا.  این همه دارم زحمت می کشم و راه میرم نمی خوام سزارین بشی.پس خودت بیا عزیزم.اذیتم نکن.آفرین بوووووووووووووووووس ...
10 مرداد 1391

اولین پست مامان جون مریم برای هاناخانوم عزیز

سلام هانا جونم امروز سه روزه که اومدم شمال ولی از تو خبری نیست هنوز. مامان و بابات خیلی بی قراری می کنن و دوست دارن هر چه زودتر چهره زیبا تو ببینن. عزیز دلم دوست دارم که توهم مثل مامان و بابات خوب درس بخونی ومدارج علمی بالاتری رو کسب کنی چون این آرزوی قلبی منه که نوه های گل من درتمام مراحل زندگی موفق،خوشبخت و سربلند باشن. نازنازی من لحظه لحظه اومدنتو روزشماری می کنیم.به امید دیدن روی ماهت.   (مامانی مریم) ...
9 مرداد 1391

11 دلیل گریه نوزادان را بشناسید!

بچه‌ها گریه می‌كنند و پدر و مادرها دست و پای‌شان را گم می‌كنند. مشكل اینجاست كه آن‌هایی كه به تازگی به جمع والدین اضافه شده‌اند از چم و خم كار بی‌خبرند. در واقع آن‌ها نمی‌دانند هنگامی كه نوزاد گریه سر می‌دهد می‌خواهد چیزی به پدر و مادرش بگوید. راحت‌تر این‌كه گریه، زبان نوزاد است. مهم است كه به عنوان پدر و مادر بدانید بچه‌ها هیچ‌وقت بی‌دلیل گریه نمی‌كنند. یعنی اصلا نوزادی وجود ندارد كه از سر دلخوشی فریادش به آسمان بلند شود. پس هر وقت صدای این فرشته‌های كوچك درمی‌آید بدانید كه آن‌ها به واسطه نیاز یا مشكلی كه درآن لحظه دارند اشك&...
8 مرداد 1391

اومدن مامان جون

فسقلیه فنچولم سلام: خوبی وروجک بلا؟ از دیروز که مامان جون مریم اومده پیشم دیگه حوصله ام سر نمی ره و روزی دو بار میریم پیاده روی و همش از تو حرف می زنیم بهمون خوش میگذره. مامان جون همش زحمت می کشه همه کارای خونه رو می کنه.غذا می پزه فریز می کنه تا وقتی تو بدنیا اومدی همه چی حاضر باشه. الانم داره جاروبرقی می کشه که من بیکار شدم اومدم یه پست جدید برات بزارم. خانوم خانوما زود باش بیا دیگه.نهایتا 10 روز فرصت داری بیای و گرنه .... قربون تو.بووووووس ...
8 مرداد 1391

جمعه های طولانی

سلام دخترم: باز یه جمعه دیگه شد و طولانی بودن روزا هم بهش اضافه میشه و ماه رمضون هم که هست و گرمای تابستون،آدم دیگه حسابی بی حوصله و کلافه می شه. کاش بودی حداقل با تو سرگرم می شدیم و روزمون زود می گذشت. قبلا آرزو می کردم جمعه زود از راه برسه که بتونم به کارام برسم و استراحت کنم ولی الان خوشم نمیاد از این روز. فردا مامان مریم میاد پیشمون از اصفهان. لااقل با این فکر امروز رو سر می کنم تا ببینم چی میشه. بابایی هم که رفته یه سر بیرون یه کاری داشت. میخوام برم اگه بشه فریزمون رو یه کم مرتب کنم و مشغول غذا درست کردن بشم . باید واسه عصر و غروب هم یه برنامه ای بریزم تا بلکه از این کسالت دربیام. مام...
6 مرداد 1391

وای چقده سکسکه!!!!!!!!!!!!

هانا جونی مامانی فدای تو بشه نمی دونم چرا  اینقده سکسکه می کنی آخه؟ هر کاری هم می کنم بند نمیاد!!! ای جانم حتما سختته. از بعد از ناهار شروع شده تا الآن. چی کار کنمممممممممممممممممم؟ ...
5 مرداد 1391